یالطیف
هروقت دست به قلم میبرم حواسم به اینه که حرفها را تکتک و در نهایت زیبایی طوری کنار هم قرار بدم که بتونم حس درونیم را نسبت به او به رشتهی تحریر در بیارم اما دریغ... قلمفرسایی میکنم و مینویسم و مینویسم و نمیتونم حتی گوشهای از اون همه عشق که در وجودم برای او شعله میکشه را به رشتهی تحریر دربیارم.
بله...
قلم را آن زبان نبود که سرّ عشق گوید باز
ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
***
یاعلی مدد
سلام دوست عزیز وبلاگ پر محتوا و عالی داری یه سری هم به ما بزن و به پای رفاقت هم نظر بده هم روی تبلیغات کلیک کن.یا علی
www.torkaman.blogsky.com
اینم واسه معشوق شما:
آنروز که دل بردی گفتی ببرم جانت
ای راحت جان ودل این هم نکنی دانم