فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

قلم را آن زبان...

 

یالطیف 

 

هروقت دست به قلم می‌برم حواسم به اینه که حرف‌ها را تک‌تک و در نهایت زیبایی طوری کنار هم قرار بدم که بتونم حس درونیم را نسبت به او به رشته‌ی تحریر در بیارم اما دریغ... قلم‌فرسایی می‌کنم و می‌نویسم و می‌نویسم و نمی‌تونم حتی گوشه‌ای از اون همه عشق که در وجودم برای او شعله می‌کشه را به رشته‌ی تحریر دربیارم.  

 

بله... 

 

قلم را آن زبان نبود که سرّ عشق گوید باز 

ورای حد تقریر است شرح آرزومندی 

 

*** 

 

یاعلی مدد 

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد جمعه 6 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 06:40 ب.ظ http://www.torkaman.blogsky.com

سلام دوست عزیز وبلاگ پر محتوا و عالی داری یه سری هم به ما بزن و به پای رفاقت هم نظر بده هم روی تبلیغات کلیک کن.یا علی

www.torkaman.blogsky.com

باران جمعه 20 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:37 ق.ظ

اینم واسه معشوق شما:

آنروز که دل بردی گفتی ببرم جانت
ای راحت جان ودل این هم نکنی دانم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد