نرو... چاپ
تاریخ : دوشنبه 9 شهریورماه سال 1388
یا لطیف
سیاه چشمونم نرو
دین و ایمونم نرو
از خودم سیرم نرو
بی تو می میرم نرو
اگر بوسه بودم به هنگام رفتن به لبهای گرمت شبی می نشستم
اگر خنده بودم در این لحظه شاید غرور سیاه تو را می شکستم
سیاه چشمونم نرو
دین و ایمونم نرو
از خودم سیرم نرو
بی تو
می میرم
نرو