فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

اگه دلت می خواد منو اهلی کن

 

 یالطیف

    شهریار کوچولو وقتی به روباه می رسه از اون خیلی خوشش میاد و بهش میگه بیا با من بازی کن دلم خیلی گرفته. روباه میگه نمی‌توانم باهات بازی کنم. آخه هنوز اهلیم نکردن شهریار کوچولو می پرسه اهلی کردن یعنی چی؟ روباه میگه یه چیزیه که پاک فراموش شده. معنیش ایجاد علاقه کردنه شهریار کوچولو می پرسه ایجاد علاقه کردن؟ روباه میگه خوب معلومه. بعد ادامه میده که  تو الان واسه من یک پسر بچه‌ای مثل صد هزار پسر بچه‌ی دیگه. نه من هیچ احتیاجی به تو دارم نه تو هیچ احتیاجی به من. من هم واسه تو یک روباهم مثل صد هزار روباه دیگه. اما اگر منو اهلی کردی هر دوتامون به هم احتیاج پیدا می‌کنیم. تو واسه من میان همه‌ی عالم موجود یگانه‌ای میشی و منم واسه تو. شهریار کوچولو میگه کم‌کم داره دستگیرم میشه. یک گلی هست که گمونم منو اهلی کرده. روباه میگه: اگه منو اهلی کنی انگار زندگیما چراغون کرده باشی. اون وقت صدای پایی را می‌شناسم که باهر صدای پای دیگه ای فرق می‌کنه صدای پای دیگران منو وادار می‌کنه تو هفت تا سوراخ قایم بشم اما صدای پای تو مثل نغمه‌ای منو از سوراخم می‌کشه بیرون. تازه نگاه کن، اون گندم‌زارو می‌بینی؟ واسه من که نون بخور نیستم گندم چیز بی‌فایده‌ایه. پس گندم‌زار هم منو به یاد چیزی نمی ندازه. اما تو موهات رنگ طلا است. پس وقتی اهلیم کردی محشر میشه گندم که طلایی رنگه منو به یاد تو می‌ندازه و صدای باد هم که تو گندم‌زار می‌پیچه را دوست دارم. بعد ساکت میشه و مدت درازی شهریار کوچولو را نگاه می کنه (الهی بمیرم)بعد میگه اگه دلت می‌خواد منو اهلی کن! 

 

 *** 

آدم نمیدونه برای روباه گریه کنه یا برای شهریار کوچولو ...  


نظرات 8 + ارسال نظر
http://forosh.sho.ir/ دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:47 ق.ظ http://forosh.sho.ir

آیا میدانید تمامی محصولات فروشگاه اینترنتی فروش دارای گارانتی تعویض میباشد

تنها فروشگاه در ایران با گارانتی تعویض و مجوز رسمی از دولت

ناتالی سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:31 ب.ظ http://www.artemis.cov.ir/

سلام
قالب وبتون خیلی بهتر شد
فقت کاش مشکی بود

ناتالی سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:33 ب.ظ http://www.artemis.cov.ir/

سلام
قالب وبتون خیلی بهتر شد
فقط کاش مشکی بود
ولی همین هم خوبه

باران چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:21 ق.ظ

لحظه ی جدایی که نزدیک شد روباه گفت : آخ! نمی توانم جلوی اشکم را بگیرم.
شهریار کوچولو گفت: تقصیر خودت است. من که بدت را نمی خواستم. خودت خواستی اهلیت کنم.


من واسه ی هردوشون گریه می کنم.

باران چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:36 ق.ظ

روباه گفت: آدم ها این حقیقت را فراموش کرده اند. اما تو نباید فراموش کنی. تو تا زنده ای نسبت به آنی که اهلی کرده ای مسئولی. تو مسئول گلتی...


واسه ی هردوشون چون نمی دونن تو این دنیا اگه اهلی کسی بشی تا آخر عمر منتظری واگه کسی رو اهلی کنی تا آخر عمر بدهکار. نمی دونن تو این دنیا هیشکی به صدای بات و رنگ موهات دل نمی بنده یا اگه هم بست به اینا قانع نمیشه.


من واسه خودم گریه می کنم که همه ی اینا رو می دونم....

حسین آقا شما هم اهلی کسی نشو. اگه هم شدی صبور باش.

امیدوار چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:09 ق.ظ

سلام
خوبی؟
وای از روزی که شهریاری روباهی رو اهلی کنه
وااااااااااااااااااای
اونوقته که باید برا هردوشون گریه کرد

امیدوار چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:12 ق.ظ

کجایی؟
نگرانم
و منتظر
یا علی مدد

باران پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:13 ب.ظ

سلام ما ادمها خیلی دل کوچیکیم.
نمی دونم شایدم فقط من اینجوریم.
اخه دلم داره از غصه می ترکه.


خوش به حال شما اینقدر خوشبخت هستی که هنوزم عشق واست معنی داره.
خوش به حالت. کاش خدا شما رو به مرادتون برسونه/ من رو هم به تنها آرزوم......................................




.......اینکه راضی شه من برم بیش خودش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد