فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

داشتیم زندگی مون را می کردیم که... عشق آمد

یا لطیف 

 

که اینطور؟... داشتم زندگی مو می کردم ، داشتی زندگیتو می کردی... ها؟  

باشه... باشه عزیز. 

 

عشق آمد و میدانم در خویش نمی مانم

در تابش جاویدش ، گم می شود ایمانم

از من خبری از«من»اینک زچه می پرسی

چون قطره ی بارانی حیران و پریشانم

در اشک نمی گنجم، در شعر نمی پایم

پر شور تر از اینم ،شفاف تر از آنم

هم وزن شکوفایی ،بر شاخه ی شیدایی

دیوانگی دل را بر گوش که بر خوانم؟

این پنجرهء عادت ،آبی شو از این فرصت

تا مژدهء سرخش را در شهر بگردانم

عشق آمد و میدانم در سینه نمی ماند

پرواز خیال است او بر پهنهء حرمانم

چون حادثهء رویا ، مهتابی و بی پروا

زیباست عبور او از گوشهء کتمانم

عشق آمد و می دانم وقتی که گذشت از من

از شعر شوم جاری در خاطره می مانم  
 
*** 
 
برای پشیمونی کمی دیر نیست؟؟؟ 
نظرات 2 + ارسال نظر
... یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:27 ب.ظ

:((
پشیمون؟
اصلا

... پنج‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:17 ق.ظ

سلام
سال نو مبارک حسین آقا
برات بهترین آرزوها رو دارم
یاعلی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد