فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

دردهایی برای جلای روح


یا لطیف


دردها و غم‌هایی وجود دارد که مفرح روح و جلا دهنده ی قلب است، انسان را به آسمانها صعود می‌دهد و روح را از زندان وابستگی‌های زمینی آزاد می‌کند. این غم ودرد همچون آتشی مقدس شمع وجود آدمی را روشن می‌نماید. جسم را می‌سوزاند و عصاره حیات را به صورت اشک تقدیم محبوب می‌کند. و نتیجه این سوزش، نور است و روشنی ومن این نوع درد و غم را به زیبا و پاک، وصف می‌کنم من آن راهی را و مکتبی را مقدس می‌شمارم که غمها و دردهای کثیف آدمی را به زیبا و پاک مبدل کند و آن شخص را تقدیس می‌کنم که روحش واحساسش و افکارش، قلب آدمی را صفا و جلا دهد وغمها و دردهایش را زیبا و متعالی کند.روح را از قفس جسم آزاد کند وبه آسمانها صعود دهد.


خوشحالم که درد و غم من بخاطر عشقی است که به تو دارم...


دلم انگاری گرفته



به دادم برس ای اشک

دلم خیلی گرفته

نگو از دوری چی

برای کی گرفته

شانه هایت

 

بنام خالق عشق  

 

خوشا به حالت اگر بدانی شانه هایت محلی هستند برای آرامش خاطر او که خود آرامش خاطر توست.   

 *** 

گاهی اشک هایم بی موقع می ریزند تا آبرویم را بریزند درست مثل دیشب.   

 

***

 

 نبودنت و نداشتنت بعضی وقت ها خیلی آزارم می دهد. بیشتر باش و بگذار داشته باشم تو را. 

 

***