یا لطیف ... خیلی فکر کردم برای تشابه اوضاع و احوالم چی پیدا کنم تا رسیدم به این واژه « زورق شکسته » فکرشو بکن یه زورق شکسته که موج های کوبنده ی دریا کوبیدنش به ساحلی صخره ای و در هم شکسته. به هیچ دردی نمی خوره جز سوزاندن. *** نشسته ام من به ما تم دل
شکسته زورق نشسته در گل
به ساحلی که دورم از نگاه تو
به ساحلی که دورم از نگاه تو
من ز چشمان روزگار چون سرشکی چکیده ام
رنگ شادی رو ای خدا به عمر خود ندیده ام *** *** خدا کمکم کن
|