بهای عشق

 

یا لطیف 

  

خواستم بنویسم خونبهای عشق دیدم خیلی شعاریه این بود که نوشتم بهای عشق. این بیت شعر یه وقتایی خیلی اذیتم می کنه ولی خوب دوستش دارم  

 

هرکه در این بزم مقرب تر است                         جام بلا بیشترش می دهند 

  

انگار امام حسین علیه السلام مقرب ترین نزد خداوند بود. کشوندش به سرزمینی که اصلا مشهور بود به کرب و بلا بعد هم جلوی چشم باغبون هرچی گل بود پرپر کرد و به زمین ریخت و بعد هم تنهاش گذاشت و نشوندش وسط میدان کارزار تا دشمنانش بهش سنگ بزنن و هلهله کنن و شادی کنن. و دست آخر هم تشنه و بی سر بردش پیش خودش. این یعنی آخر جام بلا دادن. بعد آقا سرش را بلند می کنه و میگه الهی رضا به رضائک و تسلیما ... خدایا راضی ام به رضای تو و تسلیمم بر آنچه برای من مقدر کردی.  

 

می خوام بگم خدا ما که خاک پای امام حسین هم نیستیم با ما چیکار می کنی؟  

منم یه آرزویی دارم که میدونم رسیدن به اون بها داره. همون بهای عشق. امام حسین بهای عاشقی خدا را پرداخت من اصلا لیاقت عاشقی خدا را پیدا نکردم. اما خوب منم عشقی دارم برا خودم و ازش خواستم حتی اگه شده خون بهاش را از من بگیره ولی ناامیدم نکنه.  

 

این روزها و شب ها که خیلی هم عزیزن اگه رفتین جایی و دلتون هوایی شد و اشکی اومد توی گلخونه ی چشماتون من روسیاه را هم دعا کنین.   

 

یاعلی مدد