فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

قلم را آن زبان...

 

یالطیف 

 

هروقت دست به قلم می‌برم حواسم به اینه که حرف‌ها را تک‌تک و در نهایت زیبایی طوری کنار هم قرار بدم که بتونم حس درونیم را نسبت به او به رشته‌ی تحریر در بیارم اما دریغ... قلم‌فرسایی می‌کنم و می‌نویسم و می‌نویسم و نمی‌تونم حتی گوشه‌ای از اون همه عشق که در وجودم برای او شعله می‌کشه را به رشته‌ی تحریر دربیارم.  

 

بله... 

 

قلم را آن زبان نبود که سرّ عشق گوید باز 

ورای حد تقریر است شرح آرزومندی 

 

*** 

 

یاعلی مدد 

یادی از مرحوم شهریار

 

یا لطیف 

شنیدم مرحوم استاد شهریار در رویاهای خویش عاشق جمال دختری میشه و بدون اینکه اونا دیده باشه تصاویری محو کننده از چشمان اون معشوق می کشه و بعد از گذشت سالها او را در بازار تبریز می بینه و ... تا می رسه به اونجا که:  آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ 

 

 

خواستم بگم گفتن اینها به زبون آسونه ولی ... 

 

 

اینم از باباطاهر عریان که نمیدونم ربطش با مطلب بالا چیه و باز نمیدونم ربط هر دو مطلب با من دیوونه چیه 

دو زلفونت بود تار ربابم 

چه می خواهی از این حال خرابم 

تو که با ما سر یاری نداری 

چرا هر نیمه شو آیی به خوابم 

 

*** 

 

خدای خوبم کمکم کن  

 

*** 

 

یاعلی مدد 

 

تفالی به حافظ

 

یا لطیف  

 

دیروز و امروز حالم خیلی بد بود. دیروز توی بزرگراه و پشت رل گریه کردم. درست ساعت دوازده بود و من عین بچه کوچولوها گریه می کردم. دیشب هم حالم بد بود. ماه ضیافت الهی شروع شده و احساس می کنم درونم خیلی متلاطم شده. خدا خودش کمکم کنه.  

 

نمی دانم چه می خواهم بگویم. زبانم در دهان باز بسته است.  

 

خدایا من وقتی زندگی نامه ی اونایی که خیلی بهشون علاقه دارم را می خونم می بینم شهادت اونها بعد از یه دوره شیدایی کامل رخ داده. خدایا نمی دونم دارم راه درست را میرم یا خطا ولی شدم عین یه کوره که تنم داره می سوزه و بیشتر وقتها توی این عالم نیستم.  

 

خدایا تو اراده کردی یا من خودم کردم؟ اگه تو می خواستی می تونستی مانعم بشی مگه نه؟؟؟  

 

خدایا تو خوب میدونی که شیدایی من وابستگی عمیقیه که اونطرفش مه آلوده و نمی تونم ببینم اون کیه؟ چیه؟ چه شکلیه و هیچ چیز دیگه ای... 

 

خدایا دیگه دارم کم میارم. کمکم کن. 

 

*** 

 

امروز از شدت غم پناه بردم به حافظ و اینم نتیجه ی تفالی که  زدم  

 

 

 

ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا  

 

***

 

یاعلی مدد