فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

گرم تر بتاب

یا لطیف 

 

 

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
شاید که بیش ازین نپسندی به کار عشق
آزار این رمیدهء سر در کمند را

بگذار سر به سینه من تا بگویمت:
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمری است در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم آن چنان که اگر ببینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرام و روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های ترا دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمهء شراب
بیمار خنده‌های توام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرم‌تر بتاب

 

نظرات 4 + ارسال نظر
امیدوار چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:23 ب.ظ

سلااااااااااااااااااااااام
مواظب خودت باش
یا علی مدد

باران دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:26 ق.ظ

سلام

باران چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:18 ق.ظ

سلام
خوبید؟

راستش این شعر خیلی قشنگه. واسه همین هرچند وقت یه بار میام میخونمش. این بار گفتم یه سلامی هم بکنم.


راستی این شعر از کیه؟

باران سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ب.ظ

سلام

راستش نمیدونم اینجا چیکار میکنم. فقط از بس دلم گرفته بود اومدم...

دلم داره از غصه میترکه. خنده داره نه؟
بگذریم...


شما خوبی؟ کاش خیلی خوب باشید.

راستی التماس دعا
(لطفا یادتون نره)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد