فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

فریاد از این دل فریاد

می خوام از عشق بنویسم از خون دلهایی که بهم داد از رنجنامه ی یکی از دو خط موازی که ... از اشک و گریه های شبانه ام و از اینکه ...

گرم تر بتاب

یا لطیف 

 

 

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
شاید که بیش ازین نپسندی به کار عشق
آزار این رمیدهء سر در کمند را

بگذار سر به سینه من تا بگویمت:
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمری است در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم آن چنان که اگر ببینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرام و روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های ترا دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمهء شراب
بیمار خنده‌های توام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرم‌تر بتاب

 

زورق شکسته

 

یا لطیف 

 

... خیلی فکر کردم برای تشابه اوضاع و احوالم چی پیدا کنم تا رسیدم به این واژه 

 

 «   زورق شکسته  » 

 

فکرشو بکن یه زورق شکسته که موج های کوبنده ی دریا کوبیدنش به ساحلی صخره ای و در هم شکسته. به هیچ دردی نمی خوره جز سوزاندن. 

 

***  

 

نشسته ام من به ما تم دل

شکسته زورق نشسته در گل

به ساحلی که دورم از نگاه تو

به ساحلی که دورم از نگاه تو

من ز چشمان روزگار چون سرشکی چکیده ام

رنگ شادی رو ای خدا به عمر خود ندیده ام 

 

***   

 

***  

 

خدا کمکم کن 

 


من کیم؟؟؟

 

یا لطیف 

 

                          من کیم ؟ تصویر گنگ زندگی عکس مرگ خنده ها در زیر قاب

                          من کیم ؟ گم کرده راهی در ظلام خسته ای چشم انتظار آفتاب

  من کیم ؟ افسانه ای افسون شده فصل غم آلوده ای از یک کتاب 

من کیم ؟ آشفته حالی مضطرب تشنه ای در شور زار التهاب 

 من کیم ؟ بیمار عشق آتشین بی طبیب افتاده ای در رختخواب  

    من کیم ؟ حسرت کشی حیرت نسیب بی جوابی در دو راه انتخاب  

 

 

 

     آرزو دارم بمیرم   

 

***